دکنر محمد مومنی ثانی
منبع وبلاگ مومنی ثانی
بازی درخشان سیدمحمد علی حاجی پور و بازیگران محلی..
بازیگران بی سوادی که بازی درخشانی داشتند
زجر مردم سوق در سالهای خشکسالی، سالهایی ک نبود باران باعث گسترش طاعون شده بود.مردمی ک دل از دیارشان نمی کندند که به سردسیر بروند.مردمی کشاورز ک همه ی زندگیشان به باران وابسته بود و حالا زندگی شان فلج شده بود.
بازی درخشان این بازیگران، گریه ی آدم را در می آورد.کاری بس تحسین برانگیز و در خور تشویق.
یالا یالا بارونی هایی زیر وسعت خشک آسمان
نکته ی شگفت انگیز، هوش بالای سازندگان این مستند کوتاه است آنجا که سیدباقر، در امامزاده معصوم خطاب به وی می گوید: تو هم هیچی من دهست نی... (تو واسطه ای) مردمی به تصویر کشیده شدند که تنها خدا را علت العلل می دانند و دچار شرک نشده اند بنابراین امامزاده را واسطه می دانند و از او می خواهند نزد خدا شفاعتشان کند.
نورمحمد حسینی سوق: دلایل این عقب ماندگی کاملا واضح و روشن است بیان آن ها باید در یک محفل علمی که سالهاست در شهر سوق برگزار نمی گردد و با حضور متنفذین بیان گردد تا احیانا از سقوط بیشتر آن جلوگیری کنیم والا به نظر من درمان بسیار بعید است.
ساکنان اولیه شهر سوق را سادات رضاتوفیق تشکیل می دادند . علاوه بر اینها تعدادی از سادات نورالدین عباس و وپاپی و همچنین اقوامی از ایل طیبی که در تاریحچه آن ها صلح و دین و اننسانیت موج می زند ، در این شهر سکنی گزیدند.
این شهر زمانی نه چندان دور یعنی 1345 به لحاظ جمعیتی جزء سومین نقطه پرجمعیت استان و بالاتر از یاسوج و دهدشت و لنده و چرام و...بوده است و به لحاظ علمی نیز یکی از سرآمدان و به لحاظ فرهنگی یکی از توسعه یافته ترین مناطق استان مجسوب می شد.
جدول تحولات جمعیتی در استان طی سالهای 1345 تا 1370
* | شهر/سال | 1345 | 1355 | 1365 | 1370 |
1 | یاسوج | 931 | 4524 | 39680 | 48883 |
2 | دوگنبدان | 13430 | 23441 | 51215 | 62087 |
3 | دهدشت | 998 | 2902 | 19554 | 26597 |
4 | چرام | 889 | 2404 | 5707 | 7840 |
5 | سی سخت | 1934 | 2263 | 4964 | 5362 |
6 | باشت | 872 | 1360 | 4524 | 5601 |
7 | لنده | 852 | 1039 | 2883 | 4750 |
8 | سوق | 1074 | 1635 | 4271 | 5096 |
همانطور که مشاهده می شود در سال 1345 نقا پرتراکم استان به ترتیب عبارتند از : 1- دوگنبدان 2- سی سخت 3- سوق 4- دهدشت 5- یاسوج 6- چرام 7- باشت 8- لنده ، در 1355 یاسوج دومین ، دهدشت سومین چرام چهارمین ، سی سخت پنجمین و سوق ششمین بوده است ، اوج رشد شهرهای یاسوج و دهدشت را در 1365 می بینید یعنی یاسوج طی سالهای 45 تا 65 ، 43 برابر شده است. جمعیت دهدشت طی همین سالها 20 برابر شده است و این در حالی است که جمعیت گچساران 4 برابر شده است . این آمار ها بیانگر وقایع تلخ و شیرین مهاجرت است. که در اینجا قصد تحلیل آن را نداریم
پس نتیجه می توان گرفت که شهر سوق حداقل از نظر جمعیتی سال به سال سقوط و در نتیجه احتمالا بنا به دلایلی از جنبه های دیگر هم عقب مانده است.
دلایل این عقب ماندگی کاملا واضح و روشن است بیان آن ها باید در یک محفل علمی که سالهاست در شهر سوق برگزار نمی گردد و با حضور متنفذین بیان گردد تا احیانا از سقوط بیشتر آن جلوگیری کنیم والا به نظر من درمان بسیار بعید است.
منبع : عصر مارون
جخونزار فوتبال: اصطلاحی بود بین بچه ها، خرمنگاههایی را می گفتند که صاف بودند و میشد در آنها فوتبال بازی کرد.
فوتبال در میدانهای کوچکی که تابستانها خرمن ها را در آن منکوب می کردند. آن موقعها هنوز استفاده از کمباین مد نشده بود.مردم بافه های جو و گندم را با داس می بریدند و با استفاده از خرمنکوبهایی که معمولا کاه و دانه را از به صورت مخلوط بیرون می داد، آنها را می کوفتند.بعد منتظر بادهای تایستانه که به شدت سوزان بودند می ماندند تا به مدد آن، دانه را از کاه جدا کنند برای همین، زمین اینگونه خرمنگاهها صاف و هموار بود.بچه ها، به این خرمنگاهها، میدان هم میگفتند.
"شعر روی سنگ قبر این شاعر عزیز"
تواگر ماندی و من رفتم و این خاک سیه ماندبه جای گونه دادم به تب بوسه مرگ
سینه ام را بشکاف
دل من را بردار
سنگ قبری بنما
و بر آن سخت سیه رو بنویس
ای سیه سنگ شده
ای به زردی خزان رنگ شده
برگها می ریزند
سنگها می پوسند
تو چرا سنگ شدی?!
"شعر از دانایی"
"تو مهدکودک، وقتی می خواستن پشت بوم رو قیرریزی کنن تا عایق بشه، از مربیمون پرسیدم:خانم اینا میخوان چیکار کنن؟اونم به لری گفت: میخوان سر تونه قیل ریزی کنن . «سر تونه » یعنی «روی پشت بوم را.در لری به اتاق و ساختمان «توو Too» میگن. از طرفی، سرتونه یه معنی دیگه هم داشت : «سر تونه = روی سر شما را » فکر کردم می خوان ما رو زیر قیر داغ بسوزونن.کلی گریه کردم. تا مامانم نیومد مهدکودک، و منو با خودش نبرد، مجاب نشدم.بدبختی این بود همه منو مسخره میکردن.منم که نمیتونستم جریان دو معنایی بودن کلمه رو توضیح بدم..."
مطلب زیبای بالا قسمتی از مطلب زیبای کودکی هایم است که آقای مومنی ثانی در وبلاگ شخصیشون منتشر کرده است.
مطلب زیبایی که نگاهی دارد به بازیهای قدیمی آدمای قدیمی عشقهای قدیمی و مهمتر از همه سوقی که دارد یادمان می رود.
برای خواندن متن کامل می توانید به ادامه مطلب بروید یا به سایت سوق زیبای من سر بزنید
منبع : لامردون دات کام
این داستان را یکی فرستاده گفتیم بدنیست شما هم ببینید.
این اولین داستان من درمورده سعید و سوق
داستان اول