افتضاح داوری !؟

امروز از سری مسابقات لیگ فوتبال سوق رأس ساعت 15 یک دیدار بین تیم های سادات کوشک و تیم نصر دزک با قضاوت تیم داوری از شهر لنده و با حضور پرشور تماشاگران فوتبال دوست شهر سوق برگزارشد.
این دیدار با نتیجه 3 بر1 با برتری تیم سادات کوشک خاتمه یافت.
سید نواب جلالی دقیقه 55 ، 63 و سیدکمال درویشی در دقیقه 74 برای تیم سادات و گل تیم نصر دزک توسط مدافع سادات کوشک در دقیقه 23 به اشتباه وارد دروازه خودی شد .
حاشیه های این مسابقه را در زیر می خوانید.
گل مشکوک تیم نصردزک که با اشتباه مدافع تیم سادات وارد دروازه خودی شد را داور و کمک داور گل اعلام نکردند بلکه بازیکنان تیم نصردزک با احاطه کردن و حمله ور شدند به داور، موجب تغییر تصمیم وی پس از یک دقیقه شدند.
در دقیقه79 تیم نصر که خود را شکست خورده دید با اهانت شدید چندتن از بازیکنانش، داور بازی را مورد حمله قرار دادند داور بازی که قادر به اداره و ادامه بازی نبود  با نظر رئیس هیئت فوتبال و ناظر بازی مسابقه را تعطیل کرده و به رختکن داوری رفتند ، بعد از 20 دقیقه با رایزنی مسئولین تیم نصر دزکٰ ،  داور با نظر ناظر داوری و رئیس هیئت فوتبال تصمیم به ادامه بازی گرفت (خدا میداند که در رختکن داوری چه گذشت چون داور بازیکنانی که موجب اغتشاش شدند را با هیچ کارتی جریمه نکرد.)

 دقیقه 82 دروازه بان تیم نصر دزک موقعیت گل صدرصدی تیم سادات را بیرون از محوطه جریمه روی بازیکن سادات خطا کرد که داور دیگر راهی نداشت برای تصمیم خود و دروازبان تیم نصر دزک را با کارت قرمز از زمین بازی اخراج کرد بازیکن تیم نصر با فحاشی زشت و زننده به داور بازی از زمین خارج شد . نکته قابل توجه اینجاست که اولا تیم سادات کوشک با وجودی که داوری به ضرر آنها بود فقط در یک مورد بازیکنانش اعتراض کردند وگرنه از نظر اخلاق بسیار عالی بودند .دوماً سوال اینجاست آیا تیم داوری ترسید که نظر خود را تغییر داد یا هئیت داوران  یا هیئت فوتبال و ... چون تیم نصر  اولین بارشان نیست که دست به چنین فجایعی میزنند و کسی جرأت ندارد که تیمشان را محروم کنند .
آیا این فوتبال است یا ...

پیروزی یک بر صفر تیم لاله در افتتاحیه جام بخش سوق

تیم لاله سوق در بازی افتتاحیه بخش سوق توانست از پس تیم فولاد لیر بیاد

از نکات جالب توجه این بازی حضور 3بازیکن تیم فولاد با شماره 5 در بازی بود، و درگیری لفظی منوچهر دیورخش از تیم فولاد بااحمد صادقی مدافع لاله بوده

تک گل تیم لاله توسط محمد افتخاری با یک قیچی برگردون درون دروازه خیام پور جای گرفت

تیم لاله باسرمربی گری شهرزاد محمدی امسال در گروه شوروم خلیفه ای ،مهسان الکترونیک،فولاد لیر،لاله،عقاب جای گرفته، آیا این مربی جوان میتواند این جام را هم چون جام رمضان ازان تیم خود کند؟

منبع وبلاگ باشگاه فجر سوق

بازیهای کاملا فراموش شده سوق

جخونزار فوتبال: اصطلاحی بود بین بچه ها، خرمنگاههایی را می گفتند که صاف بودند و میشد در آنها فوتبال بازی کرد.

فوتبال در میدانهای کوچکی که تابستانها خرمن ها را در آن منکوب می کردند. آن موقعها هنوز استفاده از کمباین مد نشده بود.مردم بافه های جو و گندم را با داس می بریدند و با استفاده از خرمنکوبهایی که معمولا کاه و دانه را از به صورت مخلوط بیرون می داد، آنها را می کوفتند.بعد منتظر بادهای تایستانه که به شدت سوزان بودند می ماندند تا به مدد آن، دانه را از کاه جدا کنند برای همین، زمین اینگونه خرمنگاهها صاف و هموار بود.بچه ها، به این خرمنگاهها، میدان هم میگفتند.

منبع : وبلاگ سوق زیبای من ( محمد مومنی ثانی)

جشن میلاد امام رضا (ع)

شب پنجشنبه مراسم جشنی به مناسبت میلاد امام رضا (ع) در پارک انقلاب شهر سوق برگزار شد.

مراسم با تلاوت قرآن شروع شد و بعد از آن تئاتر طنزی توسط هنرمندان طناز شهر اجرا شد.بعد از نور افشانی ، حاج آقا ولایتی به ایراد سخنانی پرداختند و پایان بخش مراسم مولودی خوانی توسط مداحان اهل بیت آقایان شاهی سوق و عباسی برگزار شد.

این مراسم با استقبال خوب مردم همراه بود.

گلزار شهدای سوق غبارروبی و عطرافشانی شد

روز پنجشنبه ششم مهر با حضور مسئولان  شهر ، خانواده‌های معظم شهدا و جمع کثیری از مردم شهید پرور شهر سوق ، گلزار شهدای شهر غبارروبی و عطرافشانی شد.

شرکت‌کنندگان در این مراسم بعد از ظهر امروز با نثار شاخه‌های گل و قرائت فاتحه نسبت به مقام شامخ شهیدان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ادای احترام کردند و یاد و خاطره رشادت‌های شهیدان دوران دفاع مقدس را گرامی داشته و نسبت به روح بلند شهدای انقلاب اسلامی ادای احترام کردند.

شهیدی که وصیت کرد دستهایش را از تابوت بیرون بیاورند

شهید سیدعبدالظریف تقوی سوق، شهیدی که وصیت کرد در مراسم تشییع تا گلزار شهدا، دستهایش را از تابوت بیرون بیاورند تا همه بدانند آدمی در کوچ از دنیا، با دست خالی می رود و تنها کردار خیر است که توشه راه او می شود.این کار نمادین تلنگری بود به ثروتمداران و زراندوزانی که بر گردآوری مال و مکنت حرص می ورزند.

کودکی بیش نبودم با مادرم می رفتیم خانه پدربزرگ جوانی سپیدپوش آمد و به مادرم سلام کرد و گفت:شاه بی بی دی(خواهر) حالت چطوره...این تنها خاطره ای است که از آن شهید دارم.خدا می داند که فکر می کردم فرشته است.صورتش روشن بود و پیراهن سپیدش، به او جلای خاص عرفانی داده بود.یادم هست چند روز بعد خبر شهادتش را دادند.برادرش قاسم، از شدت اندوه می خواست خودکشی کند. به هر حال او پسر کوچک خانواده بود و وقت آن رسیده بود برایش لباس دامادی بدوزند ولی به جای لباس دامادی، کفن سپیدش را دوخته بودند.

از کرامت عجیب این شهید عزیز همین بس که پیکر مطهرش با وجود آنکه جند روز پس از شهادتش دفن میشد، بوی عطری خاص می داد. جوانی بسیار بااخلاص و متدین بود.کردار نمادینش تا ابد در خاطر ما خواهد ماند.هنوز دستهایش که همچون جوانه گیاهی تازه از دل خاک بیرون آمده، سبز بود و در انتظار بارشی دیگر تا برخیزد، هیچگاه از خاطرم نمی رود.

محمد مومنی ثانی

منبع: وبلاگ شهدای شهر سوق