دانش آموز شهید سپهدار محمدی

فرزند: خداداد

تاریخ تولد: 1348 

محل تولد: روستای برم سبز

یگان اعزام کننده: بسیج

محل شهادت: جزیره مینو

تاریخ شهادت: 1365/10/06

زیارتگاه: روستای برم سبز

 ای جنون ای پـرده دار «اصل مـن»

ای جنون ای «روزگار وصل من»

ای جنون ای معنی «هل من معین»

ای جنون ای «معبر میدان مین»

بـاز یـاد تیـغ و تـرکـش زنـده کـن

قصـه مـردان سرکـش زنده کـن

مختصری از زندگینامه شهید:

شهید محمدی به سال 1348 در خانواده ای مذهبی از تبار حسینی در «برم سبز» دیده به جهان گشود. بعد از دوران راهنمایی وارد دبیرستان شریعتی بهبهان شد. در دوران تحصیل شاگردی متدین و با ادب و با اخلاق به شمار می رفت. با شور و اشتیاق راهی جبهه های حق علیه باطل شد و سرانجام ایشان در عملیات حماسه آفرین کربلای 4 در نبردی قهرمانانه به تاریخ 6/10/1365 در «جزیرة مینو» به ضرب گلوله صدامیان به فیض شهادت نایل آمد.

منبع سایت شهدای شهر سوق

سوق و سرمایه هایش4 : شهدای پاکباز سوق

دکترنورمحمد حسینی :همانطور که در مدخل پیشین ذکر شد سوق در مبحث علمای مذهبی و سرمایه های فرهنگی در سطح استان مقام بسیار رفیع و بلند مرتبه ای را دارد. در این بخش لازم است یادی نماییم از سرمایه های اصلی سوق .آنهایی که صادقانه برای برقراری صلح و آرامش و عدالت علوی و قسط نبوی ، مبارزه با تکاثر و جنگ با حق کشی ، پاسداری از حریم ایدیولوژی راستین اسلام علوی ،  به پا خواسته اند و با مسلمانان نماهایی نبرد کردند که از قادسیه دام مخوفی تعبیه کردند و عربیت را با اسلامیت یکی دانستند.

به یاد رفیق و دوست شهید عبدالنبی مساوات سوق

دکتر نورمحمد حسینی : همکلاسی بودیم . به همراه احمد صالحی سوق و وی سه یار غار بودیم. معمولا تا نیمه های شب با هم بودیم

شوخ طبع بود و گفتار موزونش  هر محفلی را به خود جذب می کرد.تابستانها کار می کرد وکل خرج و هزینه سال تحصیلی اش را از همین راه بدست می آورد. استقلال مالی و فکری اش در این زمینه زبان زد بود

در دبیرستان با بچه های انجمن اسلامی همکاری فعال داشت .من و احمد صالحی سوق عضو انجمن بودیم هر فعالیتی داشتیم او به جد با ما همکاری داشت.

چندین بار به جبهه رفت . به هنگام مرخصی در آخرین ماموریت به دفتر مدیر بنیاد شهید رفت . با زبان طنز آلودش گفت من می روم و شهید می شوم . لطف کن چند پاکت سیگار به من بده آن را در حساب و دفتر شهادتم بنویس.سید توکل کریمیان میگوید قدری با او شوخی کردم و در نهایت  هم به درخواستش جواب دادم.

توفیق نداشتم که با ایشان در جبهه باشم.ولی بچه ها از رشادت و دلاوری او بسیار میگفتند.

در ایام شهادتش تهران بودم. جند روزی به مرخصی آمدم در مسیر جاده گچساران پس از منطقه دیل آمبولانس بنیاد شهید را دیدم که پیکر مطهر شهیدی را حمل می کرد. ناگهان حس عجیبی پیدا کردم . دلم هزار راه می رفت ولی ماشین ما به راه خود ادامه می داد و آمبولانس هم به سرعت از کنار ما رد شد.

به تهران رسیدم . اولین بار سراغ احمد صالحی  را گرفتم که در آن موقع پاسدار حضرت امام در جماران بود . هنوز سلام نکرده بودم که گفت دیروز تشییع جنازه  نبی  بود. پاهایم سست شده بود به یاد آمبولانس جاده افتادم و قدری گریستم ولی چه سود نبی رفت و کل خنده و شوخی هایش را با خودش برد.

پدرش بعدها می میرند مادرش نیز پس از پدر رحلت می کنند. پرونده عبدالنبی طبق قانون ننگین و خفت بار و توهین آمیز به دلیل نداشتن ورٍثه بایگانی می شود.و مختومه می شود.

روایت مناظره‌ای در آمریکا که به نفع دانشجویان‌ایرانی‌تمام شد …

با «تسخیر لانه جاسوسی آمریکا» توسط دانشجویان، فشارها بر دانشجویان مسلمان ساکن آمریکا افزایش یافت، تا جایی که …

 آسمان این کشور پر از ستاره های درخشانی است که تا فواصل دور دست از تلالو آنها جانها و قلب هایی به خروش می آید؛ امام زادگان عشقی که راه حسین بن علی(ع) را در پیش گرفتند و حسین زمانه را تنها نگذاشته اند و امروز نیز در تاریخ جاودانه اند.

سرباز شهید سید نصرالله نوری

فرزند: میر فرج الله

محل تولد: سوق

تاریخ تولد: 1337

شغل: کارگر

یگان اعزام کننده: ارتش

محل شهادت: بستان

تاریخ شهادت: 3/10/1360

زیارتگاه: گلزار شهدای سوق

هرگز نمرده ام من ای مادر عزیزم               من در جهانی دیگر جان اختیار کردم

نمی دانم چرا هرگاه بر عظمت و شکوه نامتناهی آسمانهای مینارنگ می اندیشم بی اراده به یاد عظمت روح و صفای شهید می افتم آری آنان جان تازه گرفتند و ما بی خبران وامانده، غافل از بزرگی و عظمت شهید اشک حسرت بر آنان می ریزیم.

زندگینامه شهید:

شهید نوری به سال 1337 در خانواده ای مذهبی در «سوق» متولد شد. در سن 8 سالگی به مدرسه رفت،‌ ولی به علت مریضی پدرش درس را رها کرد و مشغول کار شد. در کنار کار و زحمت به مسائل و امور دینی نیز علاقه مند بود. با شروع جنگ تحمیلی، برای انجام وظیفة مقدس سربازی به جبهه اعزام شد و سرانجام در تاریخ 3/10/1360 در منطقة عملیاتی «بستان» به درجة رفیع شهادت نایل آمد. وی سرباز تیپ 58 مستقل تکاور ذوالفقار بوده است.

روحش شاد و هدفش جاوید.

منبع : شهدای شهر سوق

معلم شهید حسین کرمی لیر

فرزند: علی نقی

تاریخ تولد: 1343

محل تولد: روستای لیر

شغل: معلم

یگان اعزام کننده: بسیج

تاریخ شهادت: 21/10/1365

محل شهادت: شلمچه

زیارتگاه: روستای لیر

پیام شهید:

بدین وسیله از همة اهالی تقاضا دارم که مسأله وحدت و هماهنگی را حفظ کنید و به برادری خویش اهمیت بیشتری بدهید. سعی کنید همیشه با هم باشید و از یکدیگر جدا نشوید. به فکر امیدهای دنیوی نباشید و به یاد آخرت باشید.

یادی از او:

شهید کرمی به سال 1343 در روستای «لیر» متولد شد. تحصیلات متوسطة خود را با همة مشکلات مادی پشت سرگذاشت و موفق به اخذ مدرک فوق دیپلم از دانشسرای تربیت معلم شد. شهید خطوط مقدم جبهه را بر همه چیز ترجیح داد و راهی مناطق جنگی شد. او سرانجام در تاریخ 21/10/1365 در مصاف با بعثیان خونخوار، شربت شیرین شهادت را نوشید و به سوی خالقش شتافت.

گرامی باد نامت که شکوه تو و بهت ما تماشایی است.

منبع : سایت شهدای شهر سوق

یادواره سرداران و ۶۱شهید بخش سوق برگزار شد

یادواره سرداران و ۶۱ شهید بخش سوق و حومه با حضور جمعی از خانواده های معزز شهدا، جانبازان و ایثارگران در سالن ورزشی شهید بهشتی سوق برگزار شد.

این یادواره صبح پنجشنبه نهم آذر ماه با حضور جمع کثیری از مسئولان ادارات، نهادها، دستگاه های دولتی از جمله مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان کهگیلویه و بویراحمد، معاون پژوهش و ارتباطات فرهنگی بنیاد استان، فرماندهان نظامی و انتظامی ، مقامات اجرایی کهگیلویه و بویراحمد و سردار هاشمی ، خانواده شهدا و گروه های مختلف مردمی در شهر سوق به اجرا در آمد.

 این مراسم که در سالن ورزشی شهید بهشتی این شهر برگزار شد، با تشییع نمادین جنازه شهدا آغاز شد. بعد سرود دانش آموزی با موضوع شهدا اجرا شد و در ادامه خانم گداپور خواهر شهید شعری را در رسای شهدا قرائت کرد آقای بهمن محمدی بخشدار سوق ضمن خیر مقدم به شرکت کنندگان در این یادواره  گفت: درسی که شهدا به ما دادند همان درسی است که ما از اربعین و عاشورا گرفتیم.

 در ادامه برنامه سید مصطفی مهدی مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ضمن تشکر از هماهنگی های خوب مدیرکل تبلیغات و مراکز فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران در برپائی این یادواره عنوان کرد: شهدا هرگز نیاز ندارند که ما یاد آنها را گرامی بداریم بلکه ما امروزه بشدت نیازمند بشارت ها و الگو قراردادن آنها برای نسل امروز خود هستیم.

سردار هاشمی سخنان خود را اینگونه آغاز کرد : من اگر ذره ای دین در وجودم هست از دین و اعتقاد مردم و علمای شهر سوق است . 

و در ادامه گفتند

هشتم آذر سالروز عملیات طریق القدس است 610 نفر در این عملیات شهید شدند ده درصد از شهدای عملیات طریق القدس از استان بود  شهید جهان ناصری در این عملیات شهید شد.

تحریم فقط 30 درصد تاثیر داشته است و اگر مسئولان رهنمودهای رهبر انقلاب را سرلوحه خود قرار می دادند این قدر تاثیر نداشت. 

شهر سوق کوچکترن حاشیه ای برای استان نداشته است دینداری شون باعث کم توقعی شون شده است. 300 میلیون تومان برای مصلای شهر سوق در قالب محرومیت زدایی تصویب شده است . یک زینبیه نیز برای خواهران محترم احداث خواهد شد. برای این همه نیروی نخبه و لایق و هنرمند این شهر یک فرهنگسرا ساخته شود که در این زمینه با بخشداری و شهرداری بحثهایی شده است

مراسم با مداحی و نوحه سرایی در رسای شهدا و امام حسین (ع) به پایان رسید.

معلم شهید حسین کرمی لیر

فرزند: علی نقی

تاریخ تولد: 1343

محل تولد: روستای لیر

شغل: معلم

یگان اعزام کننده: بسیج

تاریخ شهادت: 21/10/1365

محل شهادت: شلمچه

زیارتگاه: روستای لیر

پیام شهید:

بدین وسیله از همة اهالی تقاضا دارم که مسأله وحدت و هماهنگی را حفظ کنید و به برادری خویش اهمیت بیشتری بدهید. سعی کنید همیشه با هم باشید و از یکدیگر جدا نشوید. به فکر امیدهای دنیوی نباشید و به یاد آخرت باشید.

یادی از او:

شهید کرمی به سال 1343 در روستای «لیر» متولد شد. تحصیلات متوسطة خود را با همة مشکلات مادی پشت سرگذاشت و موفق به اخذ مدرک فوق دیپلم از دانشسرای تربیت معلم شد. شهید خطوط مقدم جبهه را بر همه چیز ترجیح داد و راهی مناطق جنگی شد. او سرانجام در تاریخ 21/10/1365 در مصاف با بعثیان خونخوار، شربت شیرین شهادت را نوشید و به سوی خالقش شتافت.

گرامی باد نامت که شکوه تو و بهت ما تماشایی است.

منبع : وبلاگ شهدای شهر سوق

گلزار شهدای سوق غبارروبی و عطرافشانی شد

روز پنجشنبه ششم مهر با حضور مسئولان  شهر ، خانواده‌های معظم شهدا و جمع کثیری از مردم شهید پرور شهر سوق ، گلزار شهدای شهر غبارروبی و عطرافشانی شد.

شرکت‌کنندگان در این مراسم بعد از ظهر امروز با نثار شاخه‌های گل و قرائت فاتحه نسبت به مقام شامخ شهیدان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ادای احترام کردند و یاد و خاطره رشادت‌های شهیدان دوران دفاع مقدس را گرامی داشته و نسبت به روح بلند شهدای انقلاب اسلامی ادای احترام کردند.

شهیدی که وصیت کرد دستهایش را از تابوت بیرون بیاورند

شهید سیدعبدالظریف تقوی سوق، شهیدی که وصیت کرد در مراسم تشییع تا گلزار شهدا، دستهایش را از تابوت بیرون بیاورند تا همه بدانند آدمی در کوچ از دنیا، با دست خالی می رود و تنها کردار خیر است که توشه راه او می شود.این کار نمادین تلنگری بود به ثروتمداران و زراندوزانی که بر گردآوری مال و مکنت حرص می ورزند.

کودکی بیش نبودم با مادرم می رفتیم خانه پدربزرگ جوانی سپیدپوش آمد و به مادرم سلام کرد و گفت:شاه بی بی دی(خواهر) حالت چطوره...این تنها خاطره ای است که از آن شهید دارم.خدا می داند که فکر می کردم فرشته است.صورتش روشن بود و پیراهن سپیدش، به او جلای خاص عرفانی داده بود.یادم هست چند روز بعد خبر شهادتش را دادند.برادرش قاسم، از شدت اندوه می خواست خودکشی کند. به هر حال او پسر کوچک خانواده بود و وقت آن رسیده بود برایش لباس دامادی بدوزند ولی به جای لباس دامادی، کفن سپیدش را دوخته بودند.

از کرامت عجیب این شهید عزیز همین بس که پیکر مطهرش با وجود آنکه جند روز پس از شهادتش دفن میشد، بوی عطری خاص می داد. جوانی بسیار بااخلاص و متدین بود.کردار نمادینش تا ابد در خاطر ما خواهد ماند.هنوز دستهایش که همچون جوانه گیاهی تازه از دل خاک بیرون آمده، سبز بود و در انتظار بارشی دیگر تا برخیزد، هیچگاه از خاطرم نمی رود.

محمد مومنی ثانی

منبع: وبلاگ شهدای شهر سوق