روزی روزگاری سوق

درباره شهر سوق از استان کهگیلویهو بویر احمد

روزی روزگاری سوق

درباره شهر سوق از استان کهگیلویهو بویر احمد

http://suq.blogfa.com/

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نوستالژی» ثبت شده است

"تو مهدکودک، وقتی می خواستن پشت بوم رو قیرریزی کنن تا عایق بشه، از مربیمون پرسیدم:خانم اینا میخوان چیکار کنن؟اونم به لری گفت: میخوان سر تونه قیل ریزی کنن . «سر تونه » یعنی «روی پشت بوم را.در لری به اتاق و ساختمان «توو Too» میگن. از طرفی، سرتونه یه معنی دیگه هم داشت : «سر تونه = روی سر شما را » فکر کردم می خوان ما رو زیر قیر داغ بسوزونن.کلی گریه کردم. تا مامانم نیومد مهدکودک، و منو با خودش نبرد، مجاب نشدم.بدبختی این بود همه منو مسخره میکردن.منم که نمیتونستم جریان دو معنایی بودن کلمه رو توضیح بدم..."

مطلب زیبای بالا قسمتی از مطلب زیبای کودکی هایم است که آقای مومنی ثانی در وبلاگ شخصیشون منتشر کرده است.

مطلب زیبایی که نگاهی دارد به بازیهای قدیمی آدمای قدیمی عشقهای قدیمی و مهمتر از همه سوقی که دارد یادمان می رود.

برای خواندن متن کامل می توانید به ادامه مطلب بروید یا به سایت سوق زیبای من سر بزنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۱ ، ۲۲:۲۵
محمد جعفر تقوی سوق

اون قدیما، اون روزا که یه ساله بودیم یه کهنه میذاشتن لای پاهامون، توی فضولات خودمون دست و پا میزدیم تا فردا که کهنه رو عوض کنن، تازه با آب سرد هم می شستنمون.شیر مادر بود و بس، دیگه از کمک غذا خبری نبود. میذاشتنمون توی یه گهواره چوبی و مامان تا صدای جیغمون گوش فلک رو کر نمی کرد سراغمون نمی یومد. حالا مای بی بی اومده، مامان باباها اونقد لی لی به لالای بچه ها میذارن که بیا و ببین، با آب ولرم حمومشون می کنن، شیر خشک، انواع کمک غذا و..گهواره های نرم.کافیه بچه صداش دربیاد، بلافاصله مامان خودشو می رسونه بالای سر بچه.

منبع : سوق زیبای من

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۱:۱۱
محمد جعفر تقوی سوق